سیدعطاءالله مهاجرانی
مقدمه پانزدهم: صورتگری قرآن مجید (۹)
ظلمات!
«آیه نور» درخشانترین صورتگری نور در تمام کتابهای آسمانی و یا معنوی است. در ادبیات ممتاز جهان نیز همانند «کمدی الهی» دانته، نمایشنامههای ویلیام شکسپیر، «ایلیاد و اودیسة» هومر و «شاهنامه» فردوسی تا جایی که جستجو کرده و پرسیدهام، صورتگریی از نور همانند آیه نور نیافتهام. صورتگری ظلمات نیز همسنگ صورتگری نور، بیهمانند و یکّه است. در واقع ظلمات در «آیة ظلمات» در قرآن مجید و نیز در سیاق آیات و در کلیت قرآن، مضمونی یگانه و بیهمتاست. پیش از اینکه به بررسی و تبیین صورتگری ظلمات در آیه ظلمات بپردازم، نگاهی به کتاب مقدس بیندازیم تا بتوانیم در سنجش صورتگری قرآنی و صورتگری کتاب مقدس، امکان مقایسه داشته باشیم.
ظلمات در عهد عتیق و عهد جدید چگونه صورتبندی شده است؟ به عنوان مقدمة این بحث، اشاره به این نکته ضروری است که «کتاب مقدس» فراهم آمده از ۶۶ کتاب در دو بخشِ مشخص است: بخش «عهد عتیق» ۳۹ کتاب (از سِفر پیدایش تا کتاب ملاکی نبی) و بخش «عهد جدید» ۲۷ کتاب است که از انجیل متّی آغاز میشود و به مکاشفه یوحنای رسول پایان مییابد. این ۶۶ کتاب هر کدام داستان مستقلی دارد و در زمانهای مختلف تألیف شده است. عهد عتیق به سه بخش مهم تقسیم میشود:
یکم: بخش «تورات» (תורה) که شامل أسفار یا کتابهای پنجگانه است. به باور یهودیان تورات وحی مستقیم خداوند به حضرت موسی(ع) است. البته این سخن مناقشهبرانگیز است؛ زیرا برای نمونه، اگر تورات وحی خدا به موسی(ع) است، چگونه روایت درگذشت آن حضرت در تورات ذکر شده است: «پس موسی بنده خداوند در آنجا به زمین مُوآب، بر حَسْب قول خداوند مُرد. و او را در زمین موآب در مقابل بیت فَعُورْ در درّه دفن کرد و احدی قبر او را تا امروز ندانسته است. و موسی چون وفات یافت، صد و بیست سال داشت و نه چشمش تار و نه قوّتش کم شده بود... و بنیاسرائیل در عربات موآب سی روز ماتم گرفتند… و نبیی مثل موسی تا به حال در اسرائیل برنخاسته است که خداوند او را روبرو شناخته باشد.» (سفر تثنیه، باب ۳۴، آیات ۶ ـ ۱۱).
از دقت در متن آیات و توجه به قید «تا به امروز» و «تا به حال» نشان میدهد که روایت این باب مدتها پس از درگذشت موسی(ع) به دست کسی که نامش را نمیدانیم، نوشته شده است.
دوم: بخش دوم عهد عتیق «نوئیم» (נבואים) کتابهای پیامبران است؛ مانند مزامیر داوود، امثال سلیمان، کتاب ایوب، کتاب زکریا و...
بخش سوم: «کتوویم» (כתובים) یا «کتابها»ست. این بخش را کاتبان یا نویسندگان نوشتهاند. برخی از کتابها مانند کتاب هفدهم عهد عتیق، کتاب کوچک «اِستَر» است که به نظر محققان برساخته و افسانه است. در تاریخ هخامنشی نه ملکهای یهودی به نام استر شناخته شده است، نه وزیری به نام هامان و نه واقعه قتل عامی از ایرانیان پیش یا پس از هخامنشیان اتفاق افتاده است. در کتیبههای هخامنشی و متون یونانی و بابلی هیچ اشارهای به این ماجرا نشده است. این افسانه آمیختة واقعیت و خیال هم نیست که بتوان نشانههایی از واقعیت در آن یافت، بلکه تماماً برساخته و خیالی است. این کتاب را به مُردخای که عالم یهودی بود، نسبت دادهاند و به احتمال زیاد در میانه قرن سوم پیش از میلاد تنظیم شده است.۱
مجموع این کتابها که «عهد عتیق» را تشکیل میدهند، از زمان نگارش تورات در ۱۴۷۳ پیش از میلاد، تا زمان نگارش کتاب «ملاکی نبی» در پس از سال ۴۴۳پ.م، یک دوره هزار و سی ساله را در بر میگیرد.۲ تنوع نویسندگان و دوره طولانی بیش از هزار سال، موجب شده است که آن هماهنگی و هارمونی را که در قرآن مجید مییابیم، با همان دقتها و میناگریهای قرآنی، در عهد عتیق شاهد نباشیم. این ناهماهنگی در کتابهای عهد جدید بهویژه در اناجیل چهارگانه نیز دیده میشود.
به بحث صورتگری بازگردیم. در عهد عتیق و عهد جدید با کدام صورتگری از «ظلمات» سخن گفته شده است؟
عهد قدیم
الف) در سِفر پیدایش سخن از آفرینش نور و ظلمات است. نکته لطیف در اینجا، آفرینش ظلمات است. نه اینکه ظلمات در غیاب نور اتفاق بیفتد. ظلمت خود هویت و استقلال دارد. نکته لطیف دیگر این است که ظلمات پیش از نور و شب پیش از روز آفریده شده است: «در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید. و زمین تهی و بائر بود و تاریکی بر روی لجّه و روح خدا سطح آبها را فروگرفت. و خدا گفت روشنایی بشود و روشنایی شد. و خدا روشنایی را دید که نیکوست و خدا روشنایی را از تاریکی جدا ساخت. و خدا روشنایی را روز و تاریکی را شب نامید و شام بود و صبح بود، روزی اول.»
این آیات بیان واقعه آفرینش است. سخنی از استعاره و تشبیه و یا صورتگری نیست. البته نفس واقعه همانند تابلو نقاشی است که تمام هستی را در بر میگیرد و تبیین میکند. در جای خود بایست داستان آفرینش را در قرآن مجید با کتاب مقدس و نیز افسانههای آفرینش در ادیان و فرهنگها مختلف با یکدگر سنجید.
ب) ظلمات به عنوان مجازات برای مردم مصر. این موضوع در سِفر خروج بیان شده است: «خداوند به موسی گفت دست خود را به سوی آسمان برافراز تا تاریکی بر زمین مصر پدید آید، تاریکیی که بتوان احساس کرد. پس موسی دست خود را به سوی آسمان برافراشت و تاریکی غلیظ تا سه روز در تمامی مصر پدید آمد و یکدیگر را نمیدیدند و تا سه روز کسی از جای خود برنخاست.» (باب دهم، آیات ۲۱ ـ ۲۳).
زیباست، اما صورتگری نیست. بیان یک رخداد است. چنین تاریکی غلیظ و سفت و چسبندهای را ساراماگو در رمان بینظیر «کوری» ترسیم کرده است.۳ من هم تجربه حسی چنین تاریکیی را در «زندان خیام» که ارتش اسرائیل در جنوب لبنان در دوران اشغال لبنان و تشکیل دولت وابسته در جنوب تدارک دیده بود، دارم و دیدهام: از لایههای مختلف تاریکی عبور میکنید. ناگاه درِ سنگین آهنی که انگار دروازه قلعه است، با صدای مهیبی بسته میشود. فقط صدای در را میشنوید. پشت سرتان بسته میشود؛ تاریکی غلیظ به روایت کتاب مقدس و ظلمات «بَعضها فَوق بعض» به روایت قرآن مجید. مرحوم آیتالله مهدوی کنی در بازدید از همین زندان تاریک خیام، سکته کردند! من سکته نکردم، شاید به دلیل اینکه جوانتر بودم. بر اساس گزارشهای سازمان عفو بینالملل، برخی زندانیان محبس تاریکی در زندان خیام نابینا شدند، حافظه خود را از دست دادند، روانی شدند، قدرت تکلمشان را برای همیشه از دست دادند و بقیه عمر را مثل سایه گذراندند!
ج) ظلمات به عنوان استعاره برای مرگ: در کتاب ایوب شاهد تشبیه و صورتگری تاریکی به روایت حضرت ایوب(ع) هستیم. او از مرگ و تاریکی گور سخن میگوید و مرگ و تاریکی را آمیخته با یکدیگر تصویر میکند: «قبل از آنکه بروم به جایی که از آن برنخواهم گشت. و به زمین ظلمت و سایة موت. به زمین تاریکی غلیظ مثل ظلمات. زمین سایة موت و بیترتیب که روشنایی آن مانند ظلمات است!» (باب دهم، آیات ۲۱ ـ ۲۲).
زیباست و البته سرشار از درد. روشنایی مانند ظلمات است، بینظیر است.
د) در مزامیر داوود ( مزمور ۷۴، آیه ۲۰) نسبتی بین ظلمات جهان و ظلم تبیین شده است. وقتی ستم فراگیر میشود، ظلمات نیز همه جا را فرا میگیرد. در زبان عربی و در فرهنگ قرآنی تناسب واژه ظلم و ظلمات با توجه به ریشه واژه و لغتشناسی لطف دیگری دارد.
در باب ۱۰۷ مزامیر با بیانی شاعرانه و با تکرار همان مضمونی که در کتاب ایوب اشاره شد، نسبت بین تاریکی و مرگ را میبینیم و از نسبت بیان اسارت و تاریکی سخن گفته شده است: «و ایشان را از تاریکی و سایه موت بیرون آورد» (آیات ۱۰ ـ ۱۴). اسارت با غل و زنجیر همراه بود و گویی غل و زنجیر از جنس تاریکی است.
هـ) در کتاب اِشَعیای نبی سخن از ظلماتی است که بایست از آن گذشت. ظلمات در این آیات شبیه همان ظلماتی است که انسان کمالجوی افسانهها در جستجوی آب حیات از آن عبور میکند. در این آیات سالکان که از ظلمات میگذرند، به چشمة روشنایی میرسند: «قومی که در تاریکی سالک میبودند، نور عظیمی خواهند دید و بر ساکنان زمین، سایه موت نور ساطع خواهد شد.» (باب نهم، آیه ۲).
ادامه دارد
پینوشتها:
۱. All scripture is inspired of God and beneficial. USA, Watch Tower. ۱۹۹۰. P۹۱-۹۴
۲. Ibid, p۱۲
۳. خوزه ساماراگو، کوری، ترجمه مینو مشیری، تهران، نشر نو، ۱۳۷۸، ص۲۵۳ // ۴. علی سرور، الخیام: شهادات حیۀ عن الإرهاب الصهیونی، بیروت، منشورات تجمع معتقلی أنصار، ۱۹۸۸.

شما چه نظری دارید؟